همسايهمون ماشين نوخريده نگاش بكن تازه از را رسيده
بذاربگم يواشكي يه حرفي دور از جونت خيلي نديدبديده
ازوقتي كه این ماشينوخريده خواب خوش از چشماي ماپريده
بگم چرا؟بابوق ميگه حرفاشو انگاريكي زبونشو بريده
يه بوق يعني آهاي سلام همسايه دوتا یعنی:خداحافظ فريده!
نصف شبي تازه ميادبه خونه تابخوابه دیگه آفتاب دميده
هف هش تابوق يعني درو واكنين که خستهم ورنگ رخم پريده
خدانياره اونروزو كه شاده ياوقتي كه چيزميزايي خريده
صداي بوق قط نميشه يه لحظه اي خدا جونمون به لب رسيده
كاشكي گرفتاري فقط همين بود تازگيا يه دزدگيرم خريده
بوق كه تموم شد صداي سوت مياد اينم يه جور تمدن جديده !
ظهرا ديگه نوبت بچه هاشه خونه خرابه اونیکه خوابيده
هی صدای آژیرو در میارن اين يكي ازصدتابوقم شديده!
ميپرم از خوابو بافرياد ميگم: انگاری اسرافيل توصوردميده!